محل تبلیغات شما

همه ما پدر مادرایی داریم که روز به روز دارن پیرتر میشن و بیشتر از ما فاصله میگیرن و همینطور عشق هایی که ما رو با تمام خوبیامون نمیبینن و قبول نمیکنن بعدم میرن سراغ کسایی که از ما خیلی بدترن و همینجور دوستایی که فقط به خودشون تو رابطه فک میکنن و شاید معلما و استادایی که به ما بقبولونن که احمقیم در حالی که شاید وا قعا نباشیم از طرفی فضای مجازی کار رو بدتر میکنه چرا که سرگرمی های فیکی رو بهموون نشون میده تا به سمت اونها فرار کنیم اما وقتی برمیگردیم تازه میبینیم زندگیمون تغییری که نکرده هیچ حتی بدتر هم شده.
من از به هم ریختگی اتاقم لذت میبرم وقتی با یه زیرپوش تک یا حتی یه آش و لاش تو خونه میگردم. مامان و بابام احتمالا به خاطر سنشون همش سردشونه واسه همین خونه رو عین جکوزی گرم میکنن ولی من گر واس همین همیشه پنجره اتاقم که میخوره به بالکن رو باز میذارم .
من چاقم با قد حدود 167 تقریبا 87 کیلو وزن دارم اما دارم سعی میکنم که لاغر شم من پیاده روی میکنم غذا کم میخورم به صورت کالری شماری و دارم به خودم کمک میکنم که یه کم خوش اندام تر بشم ولی به نظرم بیشتر پرخوری ای که من گرفته بودم و منو به این وضع انداخت عصبی بود من همیشه انقدر میخوردم تا احساس بالا آوردن کنم. تفریحم تو خرید تو مسافرت فقط پرخوری بود چیز دیگه ای برای لذت بردن نداشتم اما یه بار که رژیم گرفتم و 6 کیلو کم کردم فهمیدم چیزای دیگه ای هم تو دنیا هست.
من سیگاری نیستم ولی گهگاهی میکشم راستش سیگار بهم هیچ لذتی نمیده خیلی هم مزه ش بده و باعث میشه قفسه سینه م درد بگیره ولی من میکشم چون درد سیگار باعث میشه یه کم از چیزایی که تو روز برام پیش اومده رو یادم بره.
شاید براتون جالب باشه چرا ریل قطارو به عنوان پس زمینه م انتخاب کردم شایدم اصن جالب نباشه چون دیگه وبلاگ بازدید کننده ای نداره اما من میگم بهتون . من ریل قطارو انتخاب کردم چون شیوه خودکشی مورد علاقه منه من دل میخواد زیر قطار بمیرم یا ی ماشین سنگین چون صدای خورد شدن استخونام میتونه چیز جذابی باشه! یه چی بگم من جدیدنا شایدم نه خیلی جدیدنا فهمیدم از خودم بدم میاد یا شایدم از دیگران بدم میاد و روی خودم خالی میکنم . بارها شده صحنه تشییع جنازمو تصور کردم و از اینکه دیگران قراره اونجا جمع بشن برای من به فکرم باشن و جای خالی منو حس کنن لذت بردم . تا حالا دو باری اقدام به خودکشی کردم ولی انقد ترسو بودم که  حتی به خودکشی ناموفق هم نرسیدم. یه چیز دیگه بگم من دیوونه نیستما من خودم دانشجوی مشاوره دانشگاه تهرانم!!!
قصه قبول شدنم با یه رتبه سه رقمی 296 تو کنکورم قصه جالبی میتونه باشه ولی دیگران میگن به خاطر پولایی که بابام خرج مشاور و کلاسای مختلف کرد من به اینجا رسیدم تازه چقدر سرکوفت خوردم که رتبه بهتری نیاوردم اما اشکالی نداره تنها راهی که به ذهنم میرسه اینه که تمام اتفاقات گذشته رو بگیرم به تخمم و حتی همین موفقیت کوچیک تو یک سوم اول عمرم رو هم به حساب خودم نذارم اینجوری متواضعانه تره شاید!!!!
دیگه چی بگم. الان که دارم اینو مینویسم سردمه شکمم به شدت درد میکنه و از لباسام بوی عرق گندی داره تو سرم میزنه اگه بوی سیگار وینستون یده شدمو فاکتور بگیریم البته نگران نباشید یه کم سر حال بیام یا شایدم اصن نیام میرم حموم خودمو میشورم قول میدم بهتون.
آخرن چیزی که به عنوان حرفای روز اول میخوام بگم درباره مسایل عاطفیه راستش من عشق توجهم ولی هیچ وقت توجه و محبت کافی از کسی نگرفتم حتی اگه گرفته باشم هم یا موقتی بوده با پایان باز یا موقتی بوده با پایان تلخ یه چیز دیگه من تا الان فک میکردم بایسکشوالم ولی الانا دارم میفهمم پنسکشوالم از علاقه هام میتونم به دخترای پسرونه و پسرای گی اشاره کنم عجیبه برای بقیه ولی واسه خودم چرا دروغ واسه منم عجیبه .
با اینکه به بقیه میگم عادیه ولی به نظرم گرایشای مختلف یه ریشه میگیرن به بچگی و تاثیر درد ناهشیاریه که من وقتی کوچولو بودم کشیدم همینا دیگه اگه هنوز ازم متنفر نشدی بازم میام و برات مینویسم. شاید امروز شاید فردا
1.    همزمان با اولین برف زمستان من هم به دنیا می آیم زیبا نبود؟ یروز وقتی رفتم واسه سیگارم کبریت بگیرم و برگشتم خونه نوشتمش!
2.    من دلم میخواد تو این 50 روز آدم بهتری بشم و اینکه اینترنت موبایلمو قطع کنم و اینکه زیاد امیدوار نیستم اما حداقل قصدشو میکنم
3.    به امید معدل الف
4.    سرم درد میکنه کاش عین احمقا هی سیگار نکشم
5.    بوس بوس
 

روز اول ساعت 10 و نیم تا 11 صبح

یه ,تو ,ولی ,هم ,رو ,روز ,چیز دیگه ,یه کم ,که به ,باعث میشه ,دیگه ای

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها